مرغ از قفس می هراسد و زندانی از زنجیر ولی عاشق آزادی را وقتی می خواهد ، وقتی درک می کند
که در بند عشق باشد و چه نشاط آور و شور انگیز خواهد بود زنجیر اسارت عشق را کشیدن
....................................................................................................
بی تو یکدم زندگانی را نخواهم بی تو من عشق و جوانی را نخواهم بی تو آب زندگانی زهر تلخی است بی تو این بد زندگانی را نخواهم
.............................................................................................................................
زندگی را دوست دارم نه در قفس بوسه را دوست دارم نه با هوس و تو را دوست دارم با آخرین نفس
دلم تنگ است و دلگیرم
بسی غم در دلم آکنده و تنها و غمگینم
نمی آید کسی دیگر بگیرد دست سردم را میان دست گرم خود
فشارد تا که شاید غم نخواهد تا مرا آزار دارد
نمی آید کسی دیگر
بگوید حرفی از جنس گل اطلس به این تنها به این بی کس
به این زندانی پر بسته مانده در قفس
نمی آید بگوید حرفی از جنس گل مهتاب به تنها به این بی تاب
دلم تنگ است و دلگیرم خداوندا خداوند
بسی غم در دلم آکنده و تنها و غمگینم
نمی آید کسی دیگر بگیرد دست سردم را میان دست گرم خود
فشارد تا که شاید غم نخواهد تا مرا آزار دارد
نمی آید کسی دیگر
بگوید حرفی از جنس گل اطلس به این تنها به این بی کس
به این زندانی پر بسته مانده در قفس
نمی آید بگوید حرفی از جنس گل مهتاب به تنها به این بی تاب
دلم تنگ است و دلگیرم خداوندا خداوندا
به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی
تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی
کنار انتظارت تا سحر گاه شبی همپای پیچک ها نشستم
تو از راه آمدی با ناز و آن وقت تمنای مرا دیدی و رفتی
عجب دریای غمناکی ست این عشق ببین با سرنوشت من چهاکرد
تو هم این رنجش خاکستری را میان یاد پیچیدی و رفتی
تمام غصه هایم مثل باران فضای خاطرم را شستشو داد
و تو به احترام این تلاطم فقط یک لحظه باریدی و رفتی
پریشان کردی و شیدا نمودی تمام جاده های شعر من را
رها کردی شکستی خرد گشتم تو پایان مرا دیدی و رفتی
وقتی گلدونی شکست هرکسی یه چیزی گفت ....حیف بود........زیبا بود.......کوچک بود
.......ولی وقتی قلب من شکست چی ؟ نه کسی فهمید نه چیزی گفت
شنا را تنها با شنا کردن میتوان آموخت
وعشق را تنها با عشق ورزیدن میتوان فهمید
نیایش را تنها با نیایش کردن میتوان دریافت
راه دیگری نیست
عشق را تنها با عشق ورزیدن میتوان فهمید
این بدان معناست که مجبوری به قلمرو عشق وارد شوی
بی آنکه چیزی در مورد آن بدانی
به همین دلیل است که عاشق شدن شهامت می طلبد
باور همچون گلی مصنوعی است که از دور گل می نماید
اعتماد گل سرخ واقعی است
بازدید دیروز: 7
کل بازدید :16274